افسانه نینجا : تاریخچه نین جوتسو هنر اسرارآمیز ژاپن

“هنرهای رزمی به سیستم‌ها و سنت‌های مدونی از تکنیک‌ها و فنون مبارزه‌ای گفته می‌شود که با انگیزه‌ها و دلایل متفاوتی تمرین می‌شوند؛ برای دفاع شخصی، رقابت در مسابقات، سلامتی بدنی و تناسب اندام، سرگرمی و تفریح و همچنین رشد و تعالی ذهنی، جسمی و معنوی”

در ارتباط با تاریخچه پیدایش هنرهای رزمی تا کنون تحقیقات متعددی صورت گرفته است. بعضی ها خاستگاه هنرهای رزمی را به چین ارتباط می دهند. گروهی دیگر اعتقاد دارند که این حرکات و تکنیکهای رزمی در بخشهایی از هند یا ایران حدود ۲۵۰۰ سال پیش پایه ریزی شد و ازطریق یک راهب به چین برده شد و سپس از طریق چین به ژاپن کره و تایلند ودیگر کشور ها انتقال داده شد. درهر صورت تا کنون نظر و عقیده مستند واحدی در ارتباط با خاستگاه هنر رزمی در دست نیست.هر ملت سعی در این دارد که خاستگاه هنرهای رزمی را خودش معرفی کند.هنر رزمی شاید از لحاظ لغوی نزدیک به ورزش رزمی یا سبک رزمی باشد ولی اختلاف عمیقی با این دو دارد.هنر رزمی میتواند دربرگیرنده یک سبک ورزشی باشد اما یک سبک ورزشی نمیتواند هنر رزمی باشد.

در میان این عنواین پرتعداد ورزش های رزمی شاید فقط به دو هنر “نین جوتسو” و “کونگ فو” بتوان هنر رزمی گفت اصولا بقیه فقط یک سبک رزمی یا ورزش رزمی هستند.کلمه هنر در بر گیرنده تمام ابعاد زندگی است یک نوع روش و سبک زندگی است که ورزش هم جزو این هنر است.

تاریخچه

در میان داستان ها و نقل های فروانی که درباره نین جوتسو وجود دارد،یک روایت منطقی تر و واقعی تر از سایر روایت ها میباشد:

نینجوتسو زاده ژنرال های فراری چینی همچنین راهبان مذهبی بودا و پیروان مذهب بودیسم بوده است.

می‌توان گفت که هنر رزمی ریشه در ادیان و مذاهب دارد.هنر رزمی شرقی به خصوص شرق آسیا پیوند ناگسستنی با مذهب و آداب مردم مناطق خود دارد. اولین هنرهای رزمی در چین در معابد و عبادتگاه ها توسط راهبان و مبلغان مذهبی برای تقویت روح،محافظت از خود از معبد و هم کیشان خود به وجود آمد.البته نمیتوان از تاثیر ارتش ها،نبردها و سیستم های نظامی در بوجود آمدن هنرهای رزمی چشم پوشی کرد.نگاه متعادل میتواند این باشد که تعامل بین راهبان مذهبی،جنگجویان و ارتشیان باعث شکل گیری اصولی شد که ما امروزه آن را به اسم “هنر رزمی”میشناسیم.

پیروان مذهب بودیسم را میشود همان پیشینیان نینجا نامید.مسلک مردم ژاپن در آن زمان شینتو بود و آئیین بودیسم توسط راهبان،جنجگویان فراری چینی به ژاپن آورده شد.در اوایل قرن هفتم میلادی  برای فرار از آزار و شکنجه مذهبیون و کشته شدن توسط نیرو های سلطنتی به جنگل ها و کوهستان های نزدیک کیوتو کوه های سوزوکا رفتند و بعد ها یامابوشی( جنگجویان کوهستان) نام گرفتند آنها با محیط سازگاری کردند و مجبور شدند برای زنده ماندن و دفاع از خویشتن سرسختانه مبارزه کنند آنها فلسفه عارفانه خود را برپایه واقع بینی عملی پایه گذاری کردند.مبدا نینجاها مناطق ایگا و کوگا تصور میشود.

راهبان که از شهرها و روستاها رانده میشدند و توسط مأمورین حکومت و پیروان شینتو مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند ناچارا به مناطق کم جمعیت تر و سپس تدریجاً راهی کوهستان شدند.از آنسو ژنرال های فراری چینی هم که در حال فرار و مخفی شدند بودند ناچارا راهی این مناطق شدند.راهبان به خودی خود با هنر رزمی و ورزش رزمی آشنا بوند و تمرینات خود را به صورت مستمر انجام میدادند اما آشنایی آنان با ژنرال هایی که توان جنگی و نظامی بالایی داشتند باعث اشتراک گذاری قدرت معنوی و اسرارآمیز راهبان و هنر نظامی ژنرال ها شد که همین باعث پیدایش جنگجویایی افسانه ای شد.

افسانه ای هست که می گوید یکی از فرماندهان بزرگ چین در تمامی جنگ های خود پیروز بود و نزد پادشاه مقام والایی داشت تا اینکه در یکی از جنگ های خود متحمل شکست می شود و تمامی افرادش کشته می شوند،بعد از این اتفاق او که توان رویارویی با پادشاه را نداشت خود را به دریا می اندازد اما دست قضا دریا او را به ژاپن پس میزند و توسط افراد قبیله ای نجات داده می شود.فرمانده هویت خود را فاش نمیکند و شروع به زندگی ساده در کنار آنان می کند تا اینکه افراد پادشاه ژاپن در آن روستا قتل و عام می کنند و این انگیزه ای برای فرمانده می شود تا هنر خود را به بقیه افراد روستا آموزش دهد.این هنر سینه به سینه در ان قبیله انتقال پیدا میکند تا اینکه شکوفا می شود.

در اواخر قرن نهم زوال دودمان تانگ در چین آغاز شد. تانگ در سال ۹۰۷ میلادی کاملاً سقوط کرد و چین برای پنجاه سال در هرج و مرج فرو رفت. در این دوران تعدادی از فرماندهان نظامی چینی به ژاپن آمدند و تاکتیک‌ها و نظریات جدید جنگی را با خود به این جزیره آوردند. در دهه ۱۰۲۰ میلادی هم راهبان بودایی چینی وارد ژاپن شدند و دانش پزشکی و نظریات جنگی خود را هم که بسیاری از آن‌ها از هند ریشه گرفته و در تبت و نقاط مختلف چین تکامل یافته بود به ژاپن آوردند و روش‌های خود را به راهبان جنگجوی ژاپنی و اولین طایفه‌های نینجا آموختند.

این یامابوشی ها بودند که در سکوت و سختی کوهستان های ژاپن اسرار جنگی و چریکی خود را که از چین حمل می کردند ریشه در تاریخ چین و هنر سیاه “فاشو” داشت به یک سیستم رزمی تبدیل کردند.یامابوشی ها تصمیم گرفتند برای محافظت از خودشان و از معابد محافظانی استخدام کنند.این محافظان عموما افراد روستایی و معمولی بودند که به کشاورزی مشغول بودند.یامابوشی‌ها کم کم و به تدریج یکسری فنون را به این افراد آموزش دادند.بیشتر از آنکه فنون دفاع شخصی به آنان آموزش دهند تکنیک های پالایش روح به آنان آموخته شد. کلیه این فنون به صورت یک سیستم درآمد که ما امروزه آن را با نام نینجوتسو می‌شناسیم.
معابد تبدیل به ریو شدند خانواده‌های بزرگ هر کدام صاحب یک سبک و فلسفه و یک ریو برای خود بودند که به یک هنر خاص از نینجوتسو تسلط و تبحر داشتند مانند خانواده هاتوری،موموچی،اوکای و… که اسرار خانوادگی خود را در سینه نگاه میداشتند و به نسل بعدی خانواده انتقال میدادند.

دایسوکه توگاکوره و کاین دوشی نخستین نینجاهای بودند که برای اولین بار قواعدی را برای این هنر رزمی تدوین کرده و اولین مکتب نینجوتسو را پایه‌گذاری کردند. دایسوکه یک سامورایی شکست‌خورده بود که املاک و عنوان سامورایی خود را از دست داده بود، او بر خلاف دیگر سامورایی‌ها به جای اینکه در این موقعیت خودکشی کند در کوه‌های جنوب غربی جزیره هنشو آواره شد و در آنجا کاین دوشی یک راهب جنگجوی چینی را ملاقات کرد. این دو تصمیم گرفتند تا سبک جدیدی برای نبردهای چریکی به نام نینجوتسو را پایه‌گذاری کنند. جانشینان دایسوکه نیز نخستین نینجا ریو یا مدرسه نینجوتسو را با نام توگاکوره ریو تاسیس کردند.

داستانی میگوید که نینجاها از نسل “تنگو” (Tengu) هستند،تنگو اهریمنی با بینی دراز با ظاهری شبیه به کلاغ بود(شاید به کلاغ تبدیل میشد) به همین دلیل است که بعضی نینجاها را از نسل کلاغ میدانند!

نینجا

در افسانه‌های ژاپنی، نینجاها را از نسل هیولایی می دانند که نیمی انسان و نیمی کلاغ بود و می توانستند بخوبی خود را نامرئی سازند. ماهیت مرموز نینجاها، در سده اخیر توجه جهانیان را جلب کرد و آن را به بخشی از فولکلور و افسانه‌های ژاپن تبدیل نمود. این افسانه ها باعث شد تا توانایی فراطبیعی مثل نامرئی شدن و راه رفتن روی آب، به نینجاها نسبت داده شود. نینجاها با رنگ تیره لباس خود و پوشیدن نقاب همواره نمادی از ترس و دلهره هستند.

نینجا (یا شینوبی) به جنگویان افسانه ای ژاپنی گفته می شود که اوج حضورشان را می توان در دوران فئودال ژاپن دانست، تخصص نینجاها جنگ های نا متعارف بود و به دلیل سبک و آئین خاصشان و همچنین دوری از مردم عادی و کارهای خارق العاده ای که انجام می دادند به یک افسانه تبدیل شدند. نینجاها زیر نظر حکومت و فرد خاصی نبودند و به صورت خودمختار بودند البته  آنها معمولاً برای جاسوسی، نفوذ، قتل و گاهی هم برای مبارزات مستقیم استخدام می‌شدند و از هنر خود که نینجوتسو نامیده می شود استفاده می کردند.

نینجا یک کلمه جدید است و عامیانه شدن آن به دویست سال پیش برمیگردد.اصطلاحی که این افراد با آن نامیده میشدند “شینوبی” بوده است و با این نام مشهور بودند.شینوبی را میتوان به “قاتل مخفی” معنی کرد.شاید بشود اینطور تقسیم بندی کرد که نینجاها جنگجو بودند ولی شینوبی ها قاتل.شینوبی ها قاتلان بی رحم،ماهر و افسانه ای ژاپن بودند که در چند صد سال گذشته نقش بسیار پررنگی را در تاریخ ژاپن بازی کردند.

کونوایچی

” کونوایچی” واژه ای هست که برای بانوان نین جوتسو کار استفاده می شود بر خلاف باور عموم که به آن ها “نینجا زن” می گویند. معنی لغوی آن “نه استعداد در یک شخص” یا “نه نابغه در یک نفر است” ، نه که نشانگر همان نه مدرسه است نابغه هم برای نبوغ بسیار بالای آن ها.

نینجاهای ژاپن و حشاشین ایران

در ابتدا نینجوتسو بیشتر از اینکه یک هنر رزمی باشد یک هنر جنگی و آموزش نظامی بود که به منظور ترور و جاسوسی مورد استفاده قرار می گرفت ، همانگونه که در ایران افراد سری و مرموزی به نام حشاشین وجود داشتند.
داستان حشاشین ایران و شینوبی های ژاپن از جهات مختلفی شباهتهای زیادی به یکدیگر دارند.شکل گیری حشاشین هم مانند نینجوتسو ریشه های مذهبی دارد. آنان شیعیان اسماعیلیه بودند که توسط حکومت وقت مورد آزار،شکنجه و قتل قرار می‌گرفتند.
این افراد به علت باورهای مذهبی و فکری خود همانند یامابوشی ها مورد خشم حکومت بودند به همین دلیل برای در امان ماندن از آزارهای حکومت و مردم مخالف به کوهستان ها پناه بردند که بعدها به رهبری حسن صباح توانستند قدرت بگیرند آنها دژ الموت که در فلات ایران قرار داشت را مرکز دولت خود قرار دادند.
حشاشین معتقد بودند به جای راه اندازی جنگ های بزرگ و پر هزینه که باعث کشته شدن افراد زیادی از جمله زنان و کودکان بی گناه میشود ، میتوان با ترور افراد صاحب قدرت و فاسد جامعه را اصلاح کرد.همین عقاید بود که  باعث شد شخصیت‌های مهمی همچون خواجه نظام‌الملک را ترور کنند.

حشاشین با توجه به تعداد اندک خود توانایی رویارویی با ارتش‌های زمان خود را نداشتند اما با این وجود در اواخر قرن یازدهم بنیانگذار حشاشین یعنی حسن صباح توانسته بود یکی از مرگبارترین گروه‌های ترور جهان را تشکیل دهد. حشاشین مخوف‌ترین گروه در زمان خود بودند به طوری که حتی قدرتمندترین پادشاهان و حاکمان آن زمان یعنی خلفای عباسی و فاطمی، امپراطورهای سلجوقی و ایوبی، شاهزاده‌های دولت‌های صلیبیون و امیرهایی که حاکم شهرهایی مثل دمشق، حمس و موصل بودند از آن‌ها هراس داشتند. آن‌ها در طول دوران فعالیت خود توانستند دو خلیفه و بسیاری از وزرا و سلطان‌ها و همچنین رهبران جنگ‌های صلیبی را به قتل برسانند.

حشاشین هم نینجاها سلاح های خاص خود را داشتند و با زهرشناسی کاملا آشنا بودند،سلاحی که حشاشبن برای قتل‌های خود از آن استفاده میکردند خنجرهای کوچکی بود که به راحتی در لباس‌هایشان مخفی میشد.اعضای فرقه حشاشین در بیشتر مواقع ماه‌ها و یا سال‌ها دشمنان خود را زیرنظر می‌گرفتند و سعی می‌کردند به آن‌ها نزدیک شوند تا در نهایت بتوانند خنجری را در قلب آن‌ها فرو کنند،کاری که شگرد شینوبی‌ها هم بود.
حشاشین همانند نینجاها با ترکیب تعالیم مذهبی و آموزش های نظامی که در کوهستان ها به آنان آموخته می شد تبدیل به قاتلانی شدند که نام خود را در تاریخ جاودانه کردند به طوری که کلمه assassin به معنی قاتل از کلمه حشاشین گرفته شده است. آنان هم مانند ریو ها در نینجوتسو رتبه بندی و سازماندهی خاص خود را برای انجام ماموریت ها و ترور داشتند
تفاوت حشاشین با شینوبی ها در این است که اصول نظامی و معنوی نینجاها با مرور زمان در قالب نینجوتسو تبدیل به هنر رزمی و ورزش رزمی شد و آن هنری که روزی قاتل پرورش می داد بعدها هنر زندگی و هنر بسیاری از انسانهای شجاع شد اما رازها و اسرار حشاشین در قالب هنر رزمی درنیامد و با نابودی آنها این اسرار هم هم نابود شد.

ساختار سازمانی

با تثبیت نینجوتسو ریو ها شکل گرفتند. ریو در واقع همان مکتب و مدارسی بودند که توسط خانواده های نینجا در آن نینجوتسو آموزش داده می شد.برای مثال توکاگوره-ریو در استان ایگا قرار داشت که تحت کنترل خانواده‌های موموچی،هاتوری و خاندان فوجی بایاشی بود.هریک از این مدارس ویژگی های خاص خود را داشتند.مثلا در فودو-ریو مهارت شوریکن بسیار آموزش داده میشد و اعضا آن در پرتاب شوریکن بسیار مهارت داشتند.کوتو-ریو در تکنیک های شکستن استخوان (کوپوجوتسو) مشهور بود.

با شکل گیری این سیستم یک سازمان برای مدیریت ریو ها و رهبری نینجا ها شکل گرفت در هر ریو ۳ رتبه وجود داشت هر یک از این رتبه ها مسئولیت خاص خود را داشتند
در راس هر ریو یا همان مدرسه یک فرمانده یا رهبر وجود داشت که به او جونین (junin) می‌گفتند و به معنی مرد عالی رتبه بود. یک جونین تمام فعالیتهای سازمانی ریو را تحت کنترل خود داشت.در واقع او نقش یک رهبر مطلع و آگاه نسبت به اتفاقات داخل ریو،نینجا های تحت کنترل خود و همچنین محیط پیرامون خود را داشت.جونین باید به خوبی درباره حوادث و رخدادهای منطقه خود آگاه میبود.تصمیمات یک جونین بر پایه درک صحیح از محیط پیرامون خود و منافع ریو بود. جونین اغلب ناشناس بود و با این کار ریسک آسیب پذیری برای او توسط نیروهای دشمن و یا لو رفتن توسط نیروهای خودی به پایین ترین حد خود می رسید به این ترتیب تقریباً غیر ممکن بود که وقتی یکی از نیروهای تحت کنترل او مورد شکنجه و یا بازپرسی قرار بگیرد هویت او را فاش کند و یا حتی برای منافع مالی هویت او را به سازمان رقیب بفروشند. یکی دیگر از سیاست‌های عملیاتی جونین استفاده از چند نیرو برای عملیات ها بود تا بدین ترتیب از احتمال تقلب توسط یکی از نیروها جلوگیری کند و همچنین خود این نیروها از یکدیگر جاسوسی می کردند و همین موضوع بود که باعث می‌شد احتمال موفقیت عملیات بسیار بالاتر برود یا حتی اگر یکی از نیروها موفق به انجام عملیات نشد،لو رفت و یا کشته شد بقیه افراد آن عملیات را به سرانجام برسانند.جونین بود که تصمیم می گرفت یک عملیات به چه صورت انجام بگیرد چند نفر در این عملیات حضور داشته باشند و در چه زمانی و چه مکانی این عملیات انجام شود از چه ابزارهایی برای آن ماموریت استفاده شود.در واقع جونین ها با استفاده از اطلاعاتی که جاسوسان برای او جمع آوری می کردند دست به چنین اقداماتی میزد.
رتبه بعدی چونین(افراد واسطه “chunin””) است. آنان افرادی بودند که تصمیماتی که جونین میگرفت را سازماندهی و عملیاتی می کردند.چونین دستورات را به نینجا ها منتقل می‌کرد برای آنها ابزارهای مورد نیاز و سلاح های مورد استفاده را فراهم می کرد همچنین از زمان و مکان عملیات آنها را آگاه می ساخت. کم پیش می آمد که یک چونین به عنوان مامور در عملیات ها شرکت کنند آن ها بیشتر نقش پشتیبانی،پیاده سازی و نظارت بر عملیات را داشتند.
رتبه آخر گنین (افراد پایین رتبه”Genin”) نام دارد اینها نیروهای عملیاتی بودند که مسئول انجام عملیات ها به صورت میدانی بودند.داستان هایی که امروزه ما از نینجاها و شینوبی ها می شنویم و می خوانیم همین افراد هستند که با توجه به عملیات هایی که انجام می دادند سر از داستان های افسانه‌ای ژاپن در آوردند.این افراد معمولاً در روستاها مناطق دور افتاده زندگی می‌کردند و ظاهری مانند مردم عادی مثل کشاورزان داشتند و فقط هنگام ماموریت ها بود که لباس مخصوص خود را به تن می‌کردند.

آموزش و تمرینات

آموزش یک نینجا از زمان تولد او شروع می شد.نین جوتسو دانشی بود که فقط در خانواده های خاصی وجود داشت و نسل های آن خانواده آن را به ارث می بردند بنابراین آموزش برای یک نینجا از بدو تولد آغاز می‌شد و همچنان که رشد می کرد سنت های ریو خود را تدریجاً می آموخت.
در سنین کودکی تمرینات به صورت بازی بودند تا کودکان به این صورت آموزش های ابتدایی را بیاموزند.در این سن و سال بیشتر روی انعطاف آنها کار می‌شد تا فرم دهی و شکل پذیری بدن آنها افزایش پیدا کند با بالا رفتن سن تمرینات تعادلی مورد استفاده قرار می گرفت در کنار آن ها تمریناتی خاص برای افزایش زیرکی و چالاکی آنها انجام می شد. به آنها آموخته می شد که چطور از روی یک مانع غلت بزنند یا از روی یک لبه باریک چگونه عبور کنند و یا خود را چطور از یک سطح شیبدار به بالا ببرند.با فرا رسیدن دوران نوجوانی تمرینات ضربات دست و پا  به آموزش‌های قبلی اضافه می شد. این تمرینات معمولاً با ضربه زدن به حصیر های مخصوص انجام میگرفت.
وقتی نینجاها به سن جوانی می رسیدند آموزش تکنیک های دفاع شخصی شروع می شد و نینجاهای جوان این تکنیک ها را از پایه و اساس و با توجه به سنت‌های خانواده ای که در آن قرار داشتند فرا می گرفتند بعد از مرحله آموزش دفاع شخصی آموزش کار با سلاح مانند شمشیر آغاز می‌شد بعد از فرا گرفتن سلاح های عمومی یک نینجا باید کاربرد استفاده از سلاح تخصصی ریو خود را می آموخت در تمام این دوره مدت آموزش تمرینات معنوی و ذهنی و پالایش روی از جمله مواردی بود که یک نینجا باید به آن پایبند میبود و در راستای افزایش هنر فردی خود هنر معنوی و روحی خود را نیز افزایش می‌داد چراکه این بخش در نینجوتسو بسیار مهم بود.

قدرت گیری

در قرن چهاردهم تقریباً شینوبی ها قدرت را در مناطق ایگا و کوگا به دست گرفته بودند.قبیله های نینجا برای تامین امنیت خود با یکدیگر همکاری های گسترده‌ای داشتند. نفوذ نینجاها اوایل به شکل منطقه ای بود آنها از مردم ،معابد و منطقه تحت تسلط خود محافظت می کردند گاهی اوقات جونین ها در خدمت حاکمان منطقه‌ای یا افراد پرنفوذ بودند و در ازای دریافت پاداش و پول برای آنها انواع ماموریتهای ترور،جاسوسی و… انجام می دادند.

تا اینکه اتفاقی در دهه شصت قرن چهاردم به وقوع پبویست که نفوذ نینجاها و نینجوتسو را در کل ژاپن گسترش داد.در سال ۱۴۶۷ جنگ اونین،نبردی بود که بین دو خاندان قدرتمند ژاپن رخ داد.”جنگی بود که بر سر مسئلهٔ جانشینی آشیکاگا یوشی‌ماسا (۱۴۹۰–۱۴۳۵) بین دو خاندان قدرتمند ژاپن درگرفت. در این جنگ هوسوکاوا کاتسوموتو که طرفدار برادر شوگون بود تحت عنوان سپاه شرقی با یامانا موچی‌تویو (سوزن) که از پسر شوگون طرفداری می‌کرد، تحت عنوان سپاه غربی در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. مرکز اصلی این جنگ در کیوتو بود و پس از یازده سال جنگ بیش از نیمی از کیوتو سوخت و به ویرانه تبدیل شد. جنگ اونین سبب ضعیف شدن قدرت شوگون‌ها شد. مردم در برخی از مناطق، شوگو‌ها (فرمانداران محلی) را برکنار کرده و حکومت خودمختار تشکیل دادند؛ از آن جمله در ولایت یاماشیرو (در جنوب کیوتوی کنونی) حکومت مستقل ۸ سال ادامه داشت. همچنین در ولایت کاگا (استان ایشیکاوا کنونی) هواداران ایکو-شو یا شاخهٔ نظامی بوداگرایی با برپا کردن شورشی به نام ایکو-ایکی حکومت خودمختاری را ایجاد کردند که ۱۰۰ سال ادامه داشت. این جنگ آغاز دوره سن‌گوکو یا «دوران جنگ‌های داخلی» ژاپن بود. دوره سنگوکو یک مبارزه طولانی برای سلطه فردی دایمیو (امیر محلی) بر کل ژاپن بود در طول این دوره سه نفر قصد داشتند ژاپن را تحت لوای یک حکومت متحد دربیاورند، این سه نفر عبارت بودند از اودا نوبوناگا (۱۵۸۲–۱۵۳۴)، تویوتومی هیده‌یوشی (۱۵۹۸–۱۵۳۶)، توکوگاوا ایه‌یاسو (۱۶۱۶–۱۵۴۳). در سال ۱۵۷۳ اودا نوبوناگا به دوره موروماچی (دوره موروماچی سه زیردوره دارد و آخرین زیردورهٔ آن دوره سن‌گوکو نامیده می‌شود) پایان داد و کنترل خود را بر تمام ژاپن گسترش داد.”

این هرج و مرج تبدیل به بهشت نینجاها شد.آنها که روزگاری در منطقه خود فعالیت میکردند،برای انجام انواع ماموریت در سراسر ژاپن استخدام میشدند.به این ترتیب بود که یامابوشی های پایه گزار مکتب نین جوتسو که زمانی در کوهستان ها از ترس جان خود در خفا زندگی میکردند،برای استفاده از قدرت های رزمی و نظامی خود توسط دیگر حکمرانان به خدمت گرفته میشدند تا باعث حذف یا تضعیف دیگر شوگوها شوند.درست همین زمان هست که مردان سیاه پوش در اوج قدرت و نفوذ هستند.

افول نینجاها و ریوهای نینجوتسو

اواخر قرن شانزدهم میلادی کشور ژاپن بر اثر جنگ‌های داخلی میان قدرتمندان ایالتی، دایمیوها، تجزیه شده بود و آن‌ها برای کسب قدرت نهایی در حال نبرد با یکدیگر بودند.ژنرال اُودا نوبوناگا که یکی از سه متحدکنندهٔ ژاپن در اواخر دوره سنگوکو یا جنگ‌های داخلی ژاپن بود تلاش زیادی برای یکپارچه کردن ژاپن انجام داد و  برای تحقق این موضوع جنگ های زیادی انجام داد.او در سال ۱۵۸۱ (پس از اینکه در سال ۱۵۷۹ شکست سختی را از نینجاها متحمل شد) تهاجم بزرگی را به ایگا آغاز کرد،با توجه به اینکه تعداد نیروهای اون چندبرابر نینجاهای آن منطقه بود،بسیاری از مردان،زنان و کودگان ایگا را قتل عام کرد و ریوها را نابود کرد.تعداد کمی از نینجاها باقی ماندند و پراکنده شدند.خانواده های نینجا اعضا خانواده خود را به دل کوهستان و مناطق مخفی بردند تا شروع دوباره ای داشته باشند.در سال ۱۵۸۲ نوبوناگا به قتل رسید،متحد وی توکوگاوا ایه‌یاسو که برای لشکرکشی باید از قلمرو نینجاهای ایگا-ریو عبور میکرد،اینکار را به هاتوری هانزو سپرد.در تاریخ ژاپن، هاتوری را بیشتر به علت کمک و وقف کردن خود و نینجاهای تحت اختیارش به شوگون ایه یاسو توکوگاوا، به‌وجودآورندهٔ حکومت نظامی شوگونی توکوگاوا که ژاپن را بین سال‌های ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۷ اداره کرد، می‌شناسند. او یک نینجای فوق العاده ماهر و طراح بی‌نظیر استراتژی‌های جاسوسی و ضد اطلاعات و استاد مجموعه هنرهای رزمی کهن نینجوتسو بود. همچنین در کوه‌های منطقهٔ ایگا  مراکز تمرینی بزرگی برای آموزش مهارت‌های سری نینجوتسو برپا کرد. در حقیقت هاتوری هانزو مغز متفکر تاکتیک‌های جاسوسی شوگون و در خفا مشاور نظامی ارشد او نیز بود. در بحبوحهٔ جنگ داخلی ابتدای قرن شانزدهم ژاپن که یکی از مهمترین و پیچیده‌ترین دوره‌های تاریخ ژاپن است، هزاران نینجا در هر دو منطقهٔ کوهستانی کوگا و ایگا حضور داشتند. به‌واسطهٔ ارتباطات خویشاوندی و منافع ناحیه‌ای، ائتلافی میان طوایف این دو ناحیه شکل گرفت. از سال‌ها قبل نینجاها طی دوران پر از ستم و شکنجهٔ نیروهای خود توسط سلسلهٔ شوگونی آشیکاگا در سال‌های پایانی دورهٔ موروماچی یعنی از ۱۳۳۷ تا ۱۵۳۷ میلادی، به‌طور عمده توسط دایمیوها (اربابان زمیندار و رؤسای قبایل) به خدمت گرفته شده‌ بودند. این رویّه در سراسر کشور رواج یافت. در حقیقت، پس از آنکه دهکده‌های منطقهٔ ایگا حدود بیست سال قبل از آن توسط اودا نوبوناگا  یکی از سرداران جنگی پر قدرت آن زمان، در طی واقعه‌ای فجیع به نام “آشوبِ ایگا در سال تِنشو” به خاک و خون کشیده شده‌بودند، نینجاهای زیادی بودند که می‌خواستند زیر نظر یک دایمیوی قدرتمند و پرنفوذ فعالیت کرده و خانواده‌ها و مکاتب باستانی خود را از خطر نابودی و فراموشی حفظ کنند.

این اتفاق به ظاهر خوب باعث کمرنگ شدن ریوها و جونین ها شد.خاندان توکوگاوا با رواج صلح در ژاپن باعث کم شدن فعالیت نینجاها برای عملیات ها شدند،باعث شد که فرصت های کاری کمتری برای ریوها پیش بیاید در نتیجه خیلی از گنین ها و چونین ها بیکار شدند.آنها تصمیم گرفتند از ریوهای آموزش نین جوتسو جدا شوند و زندگی مستقل و آزادی برای خود شروع کنند.آنها دیگر متعهد به ریو و جونین نبودند،بعضی از آنها به جرم و جنایت و دزدی روی آوردند،بعضی بصورت تکی قتل و ترور انجام میدادند،بعضی به عضویت ارتش در آمدند و حتی بعضی کلا نینجا بودن را کنار گذاشتند،تعداد کمی از نینجاها که همچنان اعتقاد خود را داشتند در نقاط دوردست کوهستان ها زندگی جدیدی برای خود به دور از هیاهو شوگان ها در ژاپن آغاز کردند.

با ادامه این روند نینجاها دیگر ابهت گذشته را نداشتند،بیشتر آنها که به واسطه خانواده هاتوری به شوگان ها نزدیک شده بودند،حکم ماموران مخفی یا محافظان افراد قدرتمند را داشتند و به حقوق ناچیز برای خود بسنده کردند.شاید گاهی اتفاقی رخ میداد که نینجاها وارد عمل شوند.از آخرین فعالیت نینجاها اطلاعات دقیقی نیست بطوری که انگار در تاریخ گم شدند،شاید آخرین بار در دهه ۵۰ قرن هجدهم بوده باشد!

نین جوتسو در جهان مدرن

میگویند آخرین نینجا واقعی استاد سی‌کو فوجیتا (Seiko Fujita) وارث کوگا-ریو بود که در سال ۱۹۶۶ فوت کرد و تمام رازهای نین جوتسو را با خود به خاک برد.در طول جنگ جهانی دوم ، فوجیتا به آموزش کوگا ریو نینجوتسو در آکادمی ارتش ناکانو (Rikugun Nakano Gakkō) پرداخت. فوجیتا بعداً به عنوان یک متخصص امنیت دولتی کار کرد.بسیاری از اساتید بنام ژاپنی مانند کنوا مابونی،تومیسابورو واکایاما،موتوکاتسو اینوءِ و… که در سبک هایی مانند کاراته،جودو،جوجتسو و … فعالیت کردند،از شاگردان استاد فوجیتا بودند.از ایشان کتابی به نام زوکای توریناواجوتسو (Zukai Torinawajutsu) مانده است که منبع بسیاری از تکنیک های هوجوجوتسو (Hojōjutsu) می باشد.

حقیقت این است که نین جوتسو بعد از قرن ۱۸ میلادی دیگر ادامه پیدا نکرد و آخرین ریو ها در آن سال ها رو به افول نهادند.تمام مکتب هایی که امروز ادعا آموزش نین جوتسو را دارند در واقع تفسیرها و تعبیرهایی از نین جوتسو باستانی هستند.با این وجود همچنان افرادی هستند که ادعا میکنند اجداد آن ها از خانواده های نینجا هستند و اسرار ریوهای نین جوتسو را در اختیار دارند.

کوگا-ریو ، لین خوای ، آشیدا کیم (انجمن نینجاهای اژدها سیاه ” Black Dragon Fighting Society”) ، گنبوکان ، جینن کان ، بوجینکان ، کورو ریو کان ، بانکه شینوبی نو دن و… از جمله خوانش ها و مدارس مدرن هستند که این ادعا را دارند نین جوتسو آموزش میدهند.البته معروف ترین ، معتبرترین و پرطرفدارترین این مدارس “بوجینکان” است که توسط سوک ماساکی هاتسومی تاسیس شده است.

بطور کلی سه دیدگاه درباره نینجوتسو وجود دارد،سه چهار چوب وجود دارد که نینجوتسو را تعریف می کند
نینجوتسو به عنوان یک هنر رزمی،یک هنر رزمی عملی و کاملا کاربردی است.
نینجوتسو به عنوان افسانه،داستان ها و افسانه هایی درباره اسطوره نینجا و ریشه‌های احتمالی آن.
نینجوتسو به عنوان مهارت،مهارت های جاسوسی ترور جادوگری جنگ متمرکز و جنگ های نامنظم.

 

بوجینکان بودو تای جوتسو

بوجین کان دوجو یا سالن جنگجویان الهی در سال ۱۹۷۰ توسط استاد ماساکی هاتسومی به وجود آمد. ماساکی هاتسومی، سوک فعلی بوجین کان دوجو میباشد.در کل،این نظام شامل ۹ ریو (مکتب) مختلف میباشد که مربوط به هنر های رزمی سبک قدیم چین هستند.هرچند که برخی از این مکتب ها به یکدیگر مرتبط هستند و سوک یک مکتب به طور همزمان سوک مکتب دیگری نیز باشد،اما هریک از آنها تاریخ و اصل و نصب خاص خود را دارند.ماساکی هاتسومی این ریو ها را از استاد خود توشیتسوگو تاکاماتسو به ارث برده است که در سال ۱۹۷۲از دنیا رفت.

در  طی سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، بوجین کان دوجو به خاطر ارتباطی که با “پیشرفت یکباره ی نینجاها”در غرب داشت، شهرت یافت. هاتسومی سوک سه ریوی نینجایی است. نام رسمی بوجینکان، تا قبل از سال ۱۹۹۵، بوجین کان دوجو نینپو تای جوتسو بود.قضاوت هاتسومی این گونه بود که در این نام تاکید بسیار زیادی بر جنبه ی نینجوتسو شده است.در حالی که بر سایر بخش های بوجین کان که قسمت عمده ای از آن را تشکیل میدهند، توجه کافی نشده است.بنابراین نام آن به بوجین کان دوجو بودو تای جوتسو تغییر یافت.این نام به وضوح نشان داد که نینجوتسو فقط یک سوم این نظام را به خود اختصاص داده است و این که ما در کل، یعنی جدای از نینجوتسو، بخش های زیاد دیگری داریم که باید بررسی کنیم.استاد ماساکی هاتسومی به آموزش هنرهای نین جوتسو و سامورایی و برخی دیگر از هنرهای رزمی در قالب بوجینکان نمود. در حال حاضر ماساکی هاتسومی و نه مدرسه بوجینکان علاوه بر آموزش نین جوتسو به آموزش اصول سامورایی و شیوه های جنگ در قالب ۱۸ هنر بوجینکان می پردازند.

همینطور که مشخص است “بوجنیکان” نینجوتسو نیست،فقط یک برداشت و تفسیر از نینجوتسو است بطوری که از نه ریو اصلی بوجینکان فقط سه ریو متعلق به نینجوتسو است و شش ریو بعدی هنور سامورایی را آموزش میدهد.استاد هاتسومی میگوید که نسب او به دایسوکه توگاکوره میرسد،که بنیان گذار توکاگوره-ریو بوده است.همین سبب شده است که بخش اعظمی از تکنیک های مورد استفاده بوجینکان همان تکنیک های توکاگوره-ریو باشد.

مدارس نین جوتسو :

توگاکوره ریو نینپو تای جوتسو (مکتب درهای مخفی)

کوموگاکوره ریو نینپو (مکتب اختفا در ابر)

گیوکوشین ریو نینپو (مکتب قلب جواهر نشان)

مدارس سامورایی :

کوکی شیندن ریو هاپو بیکن جوتسو (مکتب ۹ دیو یا ۹ شیطان)

گیوکو ریو کوشی جوتسو (مکتب ببر گوهر نشان)

کوتو ریو کوپو جوتسو (مکتب ببر خورد کننده یا ببر ضربه زننده)

گیکان ریو کوپو جوتسو (مکتب صداقت ، وفاداری و عدالت)

شیندن فودو ریو داکن تای جوتسو (مکتب قلب ثابت قدم)

تاکاگی یوشین ریو جوتای جوتسو (مکتب درخت بلند و قلب برجسته)

در این نه ریو بوجینکان هجده مهارت برای هنرجویان آموزش داده میشود که به شرح زیر است:

  1. سئی شین تکی کیویو – SeiShin Teki Kyoyo – فرهنگ یا پالایش روحی – 教養
  2. تای جوتسو – Tai Jutsu – مبارزه بدون سلاح – 体術
  3. نینجاتو – Ninjato – مبارزه با شمشیر – 忍者剣
  4. بوجوتسو – Bo Jutsu – مبارزه با چوب – 棒術
  5. شورایکن جوتسو – Shouriken Jutsu – هنر استفاده از ستاره نینجا – 手裏剣
  6. سو جوتسو – So Jutsu – مبارزه با نیزه – 槍術
  7. ناگی ناتا جوتسو – Nagi Nata Jutsu – مبارزه با تبرزین – 長刀術 یا 薙刀術
  8. کوساری کاما جوتسو – KusariGama Jutsu – داس و زنجیر – 鎖鎌
  9. کایاکو جوتسو – Kayaku Jutsu – هنر آتش و انفجار – 火薬術
  10. هن سو جوتسو – Henso Jutsu – هنر تغییر چهره و جعل هویت – 変装術
  11. شینوبی ایری – Shinubi Iri – ورود مخفیانه به اماکن
  12. با جوتسو – Ba Jutsu – هنر سوارکاری
  13. سوئی رن جوتسو – Sui Ren jutsu – تمرینات در آب – 水練
  14. بوری یاکو – Boryaku – تاکتیک و استراتژی – 謀略
  15. چوهو – Choho – جاسوسی و کسب اطلاع – 諜報
  16. این تون جوتسو – Inton Jutsu – هنر فرار و مخفی شدن
  17. تن من- Ten mon – شناخت وضعیت آب و هوا – 天門
  18. چی مون – chi mon – جغرافیا و جهت شناسی – 地門

با این تعاریف نینجوتسو فراتر از یک ورزش یا یک شیوه نظامی و یا حتی یک آیین مذهبی و سنت قبیله ای هست. نینجوتسو دربرگیرنده تمام ابعاد زندگی است. نینجوتسو به انسان کمک می کند تا با خود و محیط اطراف خود بیشتر آشنا شود از طبیعت درس بگیرد و بیاموزد و از همه اینها برای پیشرفت و تعالی روحی و جسمی خود استفاده کند. نینجوتسو فقط یکسری ضربات دست و پا تکنیک های دفاع شخصی و سلاح های خاص نیست نینجوتسو از بدو تولد به یک انسان می آموزد که چگونه راه برود چگونه خود را قوی کند چگونه در برابر تهدیدات واکنش نشان دهد چگونه در شرایط سخت و زمانی که به او فشار وارد می شود تصمیم گیری کند چگونه فکر کند چگونه به محیط اطراف خود نگاه کند و به آن و به طبیعت احترام بگذارد. نینجوتسو یک هنر است هنر زندگی کردن.

_________________________________________

منابع:

سایت رسمی نین جوتسو ایران

شینوبی دوجو | نین جوتسو غرب مازندران

سایت رسمی بوجینکان

کتاب نین جوتسو هنر پیروزی

کتاب نین جوتسو هنر نامرئی شدن

زندگی نامه اودا نوبوناگا 

زندگی نامه توکوگاوا ایه‌یاسو 

جنگ اونین

زندگی نامه هانزو هاتوری

انتقاد و اعتراض کردن بسیار ساده هست اما مهم ارائه راه‌حل میباشد.کسی که انتقاد میکند و هیچ راهکاری ندارد به چه دردی میخورد؟

جوابی بنویسید:

آدرس ایمیل شما به صورت عمومی منتشر نخواهد شد.